محمد فاضلی (عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی)

پاول پیرسون در کتاب «سیاست در بستر زمان» فرایندها را از نظر علت‌ها و پی‌آمدها به چهار دسته تقسیم می‌کند. علت‌هایی هستند که به کندی و شاید در مدت صدها و هزاران سال شکل می‌گیرند (مثل حرکت لایه‌های زمین) و علت‌هایی که به سرعت شکل می‌گیرند (مثل علت‌های جوّی پیدایش گردباد). پی‌آمدهای رخدادها هم گاه سال‌ها به‌طول می‌انجامند (پی‌آمد همین سیل گلستان ماه‌ها و سال‌ها ادامه خواهد داشت) و گاه به سرعت تمام می‌شوند.

علت‌ها و پی‌آمدهای رخدادها به دو دسته کندرو (Slow-moving) و تندرو (fast-moving) تقسیم و با تقاطع آن‌ها چهار دسته رخداد را از هم متمایز می‌شوند. سیل از آن دسته رخدادهاست که هم علت‌های کندرو (قطع غیرعلمی درختان جنگل، توسعه سکونتگاه‌ها در اطراف رودخانه‌ها بدون ملاحظات ریسک و …) و هم علت‌های تندرو (تغییرات جوی سریع و ریزش باران‌های شدید) دارد.

سیل اخیر در گلستان و مازندران، و در سایر استان‌ها که اکنون در معرض سیل قرار گرفته‌اند، حکایت امروز و دیروز و یک هفته گذشته نیست. این سیل چند دهه قبل از آسمان سیاست باریدن گرفت و حالا به ما رسیده است. سیاست‌مداران چند دهه قبل دست به کارهای عجیبی زدند.

علم را به دست فراموشی سپردند، اما دو دستی با چنگ و دندان به فناوری چسبیدند. اره‌های موتوری جنگل را می‌بریدند اما علم جنگلداری راهی به جنگل نداشت. تراکتورها مراتع، زمین‌های شیب‌دار و پوشش گیاهی طبیعی را شخم می‌زدند اما علم مرتع و گیاه‌شناسی برای نوشتن مقالات دست و پا می‌زد. حکمرانی این گونه بود.

لودرها، بولدوزرها و چرثقیل‌ها، حریم رودخانه‌ها را فناورانه می‌شکافتند و می‌ساختند، اما علم مهندسی رودخانه، اکولوژی و مدیریت منابع طبیعی مقاله تولید می‌کرد. حکمرانی این گونه بود.

فناوری‌ها به کمک شهرداری‌ها آمدند تا کف مسیل‌های رودخانه‌های شهرها را هم آسفالت کنند، مسیل کنار دروازه قرآن را هم بپوشانند، و در حریم و بستر رودخانه‌های شهرها، ساخت‌وساز کنند؛ اما علم شهرسازی لای گزارشان مشاوران و مقالات شهرسازان، خفقان گرفته بود. حکمرانی این گونه بود.

سازه‌های آبی رژیم طبیعی رودخانه‌ها را به صورتی افراطی تغییر دادند و فقدان حاکمیت قانون به همگان اجازه داد تا در دشت‌های سیلابی، بدون محاسبات ریسک و دوره‌های بازگشت سیل، ساخت‌وساز کنند. علم مدیریت ریسک، هیدرولوژی، مدیریت سیلاب و شهرسازی هم در سکوت نظاره می‌کردند. پولی برای عقلانیت و آینده‌نگری باقی نمی‌ماند. حکمرانی این گونه بود.

فناوری و سیاست شبکه‌های تلویزیونی و رادیویی توسعه دادند، اما روزنامه‌نگاری بحران نه جایی در برنامه درسی روزنامه‌نگاری داشت، نه کسی برای آن آموزش ‌دید. تلویزیون هر روز با چند ستاره و مربع، شعبده‌بازی می‌کرد، اما آموزش سیل و بحران بلایای طبیعی در آن جایی نداشت. حکمرانی این گونه بود.

بودجه سازمان مدیریت بحران ۱۰ و هلال احمر ۱۴۷ میلیارد تومان (در سال ۱۳۹۷) بود، و کشور جزء کشورهایی بود که بیشترین احتمال رخدادهای متنوع طبیعی را داشت. ایمنی اولویت چندم هم نبود، دوردست دیده نمی‌شد. حکمرانی این گونه بود.

بودجه سازمان هواشناسی در سال ۱۳۹۶ معادل ۱۲۰ میلیارد تومان (۴۰ میلیارد تومان عمرانی) بود (۳۰ میلیون دلار) و سال بعد ۵۷ میلیارد تومان شد. در همان سال آمریکا، چین، ژاپن و آلمان به ترتیب ۴۰۰۰، ۳۰۰۰، ۷۵۰ و ۴۲۰ میلیون دلار برای هواشناسی بودجه گذاشته بودند. حکمرانی این گونه بود.

مدیریت سیل و بحران، مقوله‌ای میان‌بخشی است. شهرداری، اداره محیط‌زیست، وزارت نیرو، قوه قضائیه، وزارت کشاورزی، دانشگاه، نظامیان و بقیه که کنار هم منسجم کار کنند، قانون را رعایت کنند و برنامه همکاری میان‌بخشی داشته باشند، سیل خسارتش کم می‌شود، و همه فوایدش هم به طبیعت و زندگی می‌رسد. اما حکمرانی بر اختیارات بخشی (و نه حتی پاسخ‌گویی‌های بخشی) بنا شده بود. اختیار و مسئولیت میان‌بخشی در میان نبود. حکمرانی این گونه بود.

سیاست بی‌محابا به بستر رودخانه، مرتع، درختان جنگل، حیات وحش، علوم شهرسازی، هیدرولوژی، روزنامه‌نگاری، آبخوان، تکنوکراسی، علم اقتصاد، اکولوژی، میان‌بخش، طرح جامع شهری، و علم مدیریت بحران و قواعد بودجه‌ریزی تجاوز کرد، و حالا همه خسته، بی‌حیثیت و بی‌اعتماد از پا افتاده‌اند. آسمان سیاست سال‌ها باریده و حالا بغض آسمان اقلیم و طبیعت ترکیده است. او بر زمینی می‌بارد که قدرت دهه‌هاست همه موانع پیش روی آب را بی‌محابا دریده است.

محمد فاضلی (عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی)

 

بین نیوز