از حدود یک قرن قبل، انسان به فکر سد و ذخیره‌سازی آب افتاد و پس از جنگ جهانی دوم با پیدایش علوم مهندسی و پیشرفت تکنولوژی، سدهای زیادی در کشورهای مختلف جهان ساخته شد.

سدسازی به عنوان بهترین کار برای مهار آب، جلوگیری از هدر رفت آب، تولید برق، جلوگیری از سیل، ازدیاد سطح کشت و تأمین آب شرب در کشورهایی همچون ایالات‌متحده آمریکا، شوروی سابق، چین، هند و … مورد حمایت قرار گرفت. البته پس از این‌که آثار زیان‌بار این سازه‌ها در جوامع علمی، طرفداران محیط‌ زیست، کشاورزان و مردم شهرهایی که مجبور به مهاجرت می‌شدند، به‌ تدریج آشکار شد، نهضت‌هایی علیه سدسازی شکل گرفت. با وجود این، چون ظاهر بسیار مفید سدسازی را به راحتی نمی‌توانستند از نظر مردم و مسئولان بزدایند، سدسازی ادامه یافت و هزاران سد در کشورهایی که توان تکنولوژیک و مالی داشتند، ساخته شد.

این سدها موجب رشد بیش از حد شهرها و جمعیت‌ها نسبت به توان تحمل محیط شد و زمین‌های جدیدی از جنگل‌ها و مراتع را به زیر کشت برد و کارخانه‌های مصرف‌کننده آب و آلاینده از آن‌ها سود بردند. این در حالی است که زمین‌های کشاورزی بسیار حاصلخیز حوضه‌های این رودها در پایین‌دست از حقآبه خود محروم شدند و به تدریج آب ذخیره شده در پشت سدها تنها به مصارف شهری، شرب و صنایع رسید و کشاورزان از آن محروم شدند. علاوه بر این اکوسیستم‌های رودخانه‌ای، تالاب‌ها و … به شدت آسیب دید و تنوع زیستی با خطرات غیرقابل جبرانی روبرو شد و علاوه بر این دریاچه‌های سدها نیز با سرعت ظرفیت‌های خود را از دست دادند.

خشک شدن تالاب‌ها و دریاچه‌ها علاوه بر از بین بردن گونه‌های بسیاری از پرندگان و آبزیان، جوامع انسانی حاشیه آن‌ها را از بین برد و خود تبدیل به کویرهایی شدند که منشأ برداشت ذرات معلق و ایجاد گردوغبار شدند. علاوه بر موارد یاد شده شکسته شدن سدها و تخریب شهرها و همچنین آثار زیان‌بار جابه‌جایی جوامع انسانی، مورد انتقاد قرار گرفت و بیشتر وعده‌هایی که به عنوان فواید سد به مردم داده می‌شد، محقق نشد و سودجویی شرکت‌ها و سیاست‌های غلط توسعه‌ای در کشورهای مختلف موردانتقاد فعالان اجتماعی قرار گرفت.

در ایران نیز توسعه اقتصادی، سدسازی را از بهترین گزینه‌ می‌داند و سالیانه مبالغ هنگفت و درصد قابل‌توجهی از بودجه عمرانی کشور برای سدسازی مصرف می‌شود. آثار این فعالیت طی چند دهه گذشته بسیار چشمگیر بوده و توسعه بی‌رویه شهرها و صنایع آلاینده، تبدیل اراضی کشاورزی و تخریب اراضی منابع طبیعی، بیابان‌زایی و همچنین از بین بردن حقوق حقآبه‌داران و در یک کلام توسعه ناهنجار و ناپایداری را به همراه داشته است. تالاب‌ها خشک شدند و اراضی حاصلخیز کشاورزی یا توسط شهرها بلعیده شد و یا به خاطر غم حقآبه‌هایشان از سودمندی خارج شدند.

اما در ایران  مانند سایر کشورها، متخصصان مسائل کشاورزی و منابع طبیعی، اکولوژی و طرفداران محیط‌ زیست بسیار دیر به چاره‌اندیشی برآمدند تا شاید بتوانند روند شتابان و پرقدرت سدسازی را آرامش بخشند یا متوقف کنند.

فواید سدها از تصور تا واقعیت

افزایش سطح زیر کشت، تأمین آب مطمئن برای مصارف عمومی (شهری و صنعتی) و به خصوص جلوگیری از آثار ویرانگر سیل، از جمله مهم‌ترین فوایدی است که برای سدها به ویژه سدهای بزرگ برشمرده شده، حال‌آنکه سدها در عمل و با تفکر و منطق چنین اهدافی را تأمین نمی‌کنند.

افزایش سطح زیر کشت مستلزم وجود آب بیشتر است. در پروژه‌های سدسازی، آب موردنیاز برای افزایش سطح زیر کشت از کجا تأمین می‌شود؟ آیا سد، تولید آب می‌کند؟ در پاسخ این پرسش گفته شده که سد جلوی هدررفت آب را در مواقعی که موردنیاز انسان نیست، می‌گیرد و مانع ورود آن به تالاب‌ها، دریاچه‌ها و دریاها می‌شود. در این زمینه باید پرسید مگر آبی که به تالاب‌ها و دیگر آبگیرها می‌رود، هدر می‌رود؟ مگر نه این است که وجود و بقای این اکوسیستم‌ها به آب رودخانه‌ها وابسته است؟ قطع جریان‌های طبیعی سبب بروز پیامدهای زیست‌محیطی فراوان می‌شود.

اما علت اصلی اینکه برخی کارشناسان یا مسئولان، آب‌های راهی دریاها را هدر رفت آب می‌پندارند این است که آنان به دلیل کمبود اطلاعاتی که دارند ارزشی برای تالاب‌ها، رودخانه‌ها، دریاچه‌ها، دریاها و دیگر منابع طبیعی قائل نیستند.

سیل و سدسازی

همان‌گونه که پیشتر گفته شد جلوگیری از جریان سیل به‌عنوان یکی از اهداف مهم سدسازی معرفی شد. دراین‌باره از بیان این واقعیت نمی‌توان خودداری کرد که سیل، یک جریان طبیعی حاصل از بارش انبوه است که از آغاز زمین تاکنون در حوضه‌های مختلف و به تناوب جریان داشته و راه خود را نیز یافته است. البته با دخالت انسان در طبیعت و تصرف حریم رودخانه‌ها سیل، ویرانگر و بلای جان انسان می‌شود. وجود این ذهنیت که راه سیلاب را در هر جا که می‌شود باید سد کرد از دخالت‌های ناروای انسان در طبیعت و ترس از پیامدهای آن ناشی می‌شود.

سیل به عنوان یک پدیده طبیعی چنانچه جریان طبیعی خود را داشته باشد نه تنها ویرانگر و بلا نیست بلکه عامل مؤثری در چرخه آب شناختی حوضه و همچنین تقویت منابع آب‌وخاک و رونق کشت و کار و بهبود زندگی انسانی به شمار می‌آید. واقعیت این است که شمار اندکی از افراد، که البته دستی در جریان برنامه‌ریزی و سدسازی دارند، سیل را بیش از آنچه هست بزرگ تصور کرده و همگان را از آن ترسانیده و می‌ترسانند. اگر بخواهیم سیل ویرانگری نکند باید اولاً پوشش گیاهی آبخیزها را حفظ و احیا کنیم و ثانیاً حریم رودها را باز نگهداشته و مسیر طبیعی رودخانه‌ها برای دبی حداکثر فراهم باشد.

آیا سیل پدیده‌ای نوظهور است؟

و اما در برابر ادعای ضرورت ایجاد سد برای جلوگیری از سیل و زیان‌های ناشی از آن نیز موارد زیر قابل‌تأمل است:

۱- آیا در زمان‌های دور که زندگی انسان بیشتری با نظام طبیعت داشته پدیده سیل وجود نداشته است؟ استان خوزستان یکی از کانون‌های سدسازی در کشور است و جلوگیری از وقوع سیل نیز یکی از مهم‌ترین اهداف ایجاد سدهای زنجیره‌ای و خوشه‌ای در این استان اعلام شده است. وجود بناهای سه هزار ساله در دشت‌های خوزستان را چگونه می‌توان توجیه کرد؟ آیا در دوران گذشته سیل در این استان جاری نمی‌شده است؟

۲- آیا با حفظ، احیا و ایجاد پوشش گیاهی در حوضه‌های آبخیز نمی‌توان جریان رودخانه‌ها را تنظیم و احتمال وقوع سیل را کاهش داد؟

۳- آیا در یک تعریف ساده و کلی، سیل حاصل جمع شدن انبوه آب و رها شدن یک‌باره آن نیست؟ با این تعریف، آیا با ساختن سد، احتمال وقوع سیلی به مراتب ویرانگرتر از سیلاب‌های طبیعی افزایش نمی‌یابد؟ ویرانگری‌های ناشی از شکسته شدن سد و تخریب جنگل‌ها درسال های اخیر و در سرزمین خود ما در منطقه گنبد به آسانی فراموش نخواهد شد. تاکنون نتیجه شکسته شدن شماری از سدهای بزرگ و کوچک در نقاط مختلف جهان، جمعیت کثیری از مردم تلف شده و شهرهای زیادی خراب شده‌اند. چنین حوادثی در این نقاط بدون سد، سابقه نداشته است.  چرا همه تقصیرهای انسان به سبب بهره‌برداری نادرست از طبیعت متوجه سیل و یا دیگر پدیده‌های طبیعی می‌شود؟

به سوی ناپایداری

اگر همه دلایل موجود علیه مفید بودن سدها قابل‌قبول نباشد جای طرح این سوال هست که سودمندی سدها چند سال دوام دارد؟ عمر بهترین سدها چند سال است؟ پیش‌بینی واقعی عمر سدها در ایران چقدر است؟ آیا دریاچه‌های پشت تعدادی از سدهای موجود در کشور پس از ۵۰ سال پر نشده‌اند؟

بنابراین، سدسازی، به ویژه با رشد شتابانی که در کشور ما یافته، یکی از عوامل اصلی و مهم توسعه ناپایدار است که موجب تخریب محیط جنگل‌ها و مراتع به روستاها و اراضی کشاورز اتلاف مواد و انرژی (صرف شده برای تولید انبوه آهن و سیمان و دیگر ملزومات ساختمانی) شده و اگر تمام سرمایه‌ها و هزینه‌های واقعی مصرف شده برای آن‌ها در محاسبات مربوطه لحاظ شود گران‌ترین برق را نیز تولید می‌کنند. ضمن این‌که باوجود صدها سد در ایران، سهم آن‌ها در تأمین  برق موردنیاز کشور، کمی بیش از ۱۰ درصد است.

باید توجه داشت که برنامه‌های سدسازی در ایران در حالی با شدت تصویب و عملیاتی و اجرایی می‌شوند که شرایط لازم و کافی و غیرقابل رقابت برای بهره‌برداری از انرژی خورشیدی و بادی در کشور مهیا است. با کمی اندیشه می‌توان دریافت که سدسازی در ایران فاقد توجیه علمی و منفعت عمومی بوده و تنها عاید گروهی خاص و معدود می شود.

مهدی بصیری عضو هیئت علمی دانشکده منابع طبیعی دانشگاه صنعتی اصفهان

  • منبع خبر : ایسنا