سرمایهها کجا رفت؟
این دو آمار مشخص میکند که اگر سرمایهگذاری واقعی در بازار ساختمانسازی مسکونی از رشد مثبتی برخوردار بود، ماحصل آن به افزایش تیراژ تولید مسکن منجر میشد؛ اما سرمایهها وارد بازاری شد که نه ریسک ساختوساز را دارد و نه عایدی آن، در حد بازار ساخت است؛ بازار خانههای بلااستفاده و خالی از سکنه. طی سه، چهار سال گذشته، متوسط حاشیه سود سرمایهگذار ساختمانی حدود ۲۸ تا ۳۵درصد بوده است. این در حالی است که عایدی نوع غیرمولد سرمایهگذاری ملکی که همان خرید مسکن به جای ساخت مسکن (سرمایهگذاری مولد) است، در این چهار سال بهطور متوسط ۶۰درصد بوده است. سرمایهگذار ساختمانی در عین حاشیه سود کم، با انواع ریسکهای اقتصادی، از توقیف پروژه تا فروش نرفتن آپارتمان در زمانی که صاحب سرمایه اقدام به فروش میکند، مواجه است. اما سرمایهگذار ملکی بهجز سود سالانه فراتر از تورم، ریسکی مقابل خود ندارد. همین تفاوت دو بازار ساخت و خرید مسکن برای سرمایهگذار طی این سالها به رکود سنگین در بازار اول و تورم تاریخی در بازار دوم دامن زده است. رکود ساختمانی سالهای ۹۳ تا ۱۴۰۰ به این صورت بوده که طی این سالها متوسط تیراژ تولید خانه در کشور حدود ۴۰۰هزار واحد بوده، در حالی که طبق محاسباتی که سال ۱۳۹۲ در قالب طرح جامع مسکن در وزارت راه و شهرسازی انجام شد، «کف بحرانی عرضه مسکن جدید» باید تا ۱۴۰۲ سالانه رقمی معادل ۵۶۰هزار واحد باشد. آنچه سال گذشته احداث شد، حتی از میانگین تیراژ سال قبل از آن هم کمتر بود. این کمبود ساختمانی یکجا اثر خود را نشان میدهد.
- منبع خبر : دنیای اقتصاد
Sunday, 24 November , 2024