تجاوز و تعدی به حقوق دیگران را در عرف، ظلم و ستم می خوانند. ولی هرگاه این تجاوز به صورت چپاول و تاراج انجام پذیرد، مثلاً اموال افراد ضعیف یا جمعیت و یا مثال دولت را آن چنان به یغما ببرند که نه از تاک و نه از تاک نشان اثری باقی بماند، در این صورت اصطلاحاً گفته می شود: «مگر گوشت شتر قربانی است!؟
هر سال هنگام انجام مناسک حج در روز عید قربان، زائران خانه ی خدا و هر مسلمان مستطیع، موظف است به فراخور تمکن و قدرت مالی خویش، گاو، گوسفند و یا مرغی را قربانی و در راه خدا انفاق کند.
قدیم تر، شاید عمده ترین و مهم ترین قربانی در این مراسم، شتر بود. هر جا شتر قربانی می شد، مردم دور او جمع می شدند و دسته ای از پشم او را به عنوان تبرک و تیمن می کندند. پس از انجام قربانی و سلاخی حیوان، بلافاصله جماعتی با قلدری تلاش می کردند قطعه ی بزرگی از لاشه را طبق آداب و رسوم به محله ی خود ببرند و بالطبع هرکس، گوشه ای از لاشه ی شتر را به سویی می کشید. البته این طور هم نبوده و نیست که برای دریافت گوشت قربانی همه هجوم بیاورند. معمولاً جماعتی خاص بیشتر هجوم می آوردند و می آورند!
تشبیه بودجه ی کشور به گوشت قربانی در آستانه ی ۴۰ سالگی انقلاب اسلامی و آن هم از زبان دوم شخص قوه ی مجریه، حکایت از میزان بیگانگی و یا شلختگی انضباط اقتصادی و مالی و انحراف مدیریت و برنامه ریزی از برنامه های چشم انداز افق ۱۴۰۴ و سایر برنامه ریزی های اقتصادی کشور در اغلب سال های پس از انقلاب دارد. هر کس بر اساس توان عربده کشی، به قدر زور بازوی خود و یا به میزان وابستگی به کانون های پیدا و پنهان قدرت، بخشی از این گوشت قربانی را به محله و یا قبیله ی خود می کشاند! باز اگر اطمینان حاصل شود که این جماعت، غم محله و قبیله ی خویش دارند، جای بسی امیدواری است! گاهی اوقات گوشت قربانی بودجه، فقط سفره ی کسانی را رنگین می کند که تعداد ایشان از انگشتان یک دست هم تجاور نمی کند! در اینجا با تأسف و تأثر فراوان باید گفت؛ ما کجا و واژه ی برنامه ریزی و مدیریت منابع کجا !؟ به بیان حافظ شیرین سخن؛
ای مگس عرصه ی سیمرغ نه جولانگه توست عرض خود میبری و زحمت ما میداری
تو به تقصیر خود افتادی از این در محروم از که مینالی و فریاد چرا میداری !؟
حال تصور کنید بابت تدوین، تنظیم و تصویب قوانین و برنامه های اقتصادی، چه وقت ها، هزینه ها و سرمایه هایی از این ملک و مملکت صرف شده است! ای کاش ما هم مثل بسیاری از کشورهای دور و نزدیک، صاحب برنامه های عریض و طویل نبودیم و این همه دفتر و دستک برای تنظیم برنامه ایجاد نمی کردیم. آن وقت از تعبیر بودجه به گوشت قربانی، این همه دردمان نمی آمد!
البته تعبیر گوشت قربانی برای بودجه، خیلی بدیع و تازه هم نیست. سعید حجاریان نیز در سالیان دور رسماً تصریح کرده بود: «رئیس دولت اصلاحات تدارکاتچی است و قطعاً رئیس جمهوری را که تدارکاتچی باشد، نمیپسندم». حال، آقای جهانگیری مجدداً سر این زخم کهنه را باز کرد. هر چند در آستانه ی تنظیم بودجه، هر ساله افرادی با گرایش های عمدتاً اصلاح طلبانه، در ذم برخی سرفصل های بودجه که عنوان پرطمطراق فرهنگی را نیز به یدک می کشند، داد سخن داده و مراتب گله و نارضایتی خویش را ابراز می کنند!
لیکن؛ به نظر می رسد این دور باطل ادامه داشته و یک عزم ملی و فراقوه ای برای برچیدن این خان گسترده ی انقلاب وجود ندارد. نتیجه آن که؛ در تخصیص بودجه همواره دچار اولویت ناشناسی و هدر رفتن سرمایه های ملی هستیم. بدون آن که با این همه سرفصل های جورواجور، رشد و توسعه ای در حوزه ی فرهنگی و ارتقای سطح بینش عموم مردم و سرمایه ی اجتماعی حاصل آمده باشد.
فرهنگ سهم خواهی بیشتر و به تعبیر آقای جهانگیری، شبیه سازی بودجه ی کشور به گوشت قربانی، از نگاه تک بعدی به توسعه و نبود و یا کمبود نگاه ملی و از منظر توسعه ی پایدار در قوای سه گانه نشأت می گیرد که عمده ترین دلایل آن نیز چنین به نظر می رسد، هرچند دلایل فراوانی را می توان برای آن برشمرد؛
تفکر قبیله ای و منطقه ای؛ بعضاً یک نماینده و یا مدیر اجرایی و مدیر تصمیم گیر در حوزه های مختلف، یا به دنبال جلب نظر بومیان منطقه ی خویش است، و یا به دلیل نبود بینش جامع نگر، رفع مصائب و حل مسائل منطقه ی خود را از اوجب واجبات تصور می کند.
خرید نام و نشان؛ برخی مسؤولین محلی و یا مدیران مرتبط با مناطق جغرافیایی مختلف، به زعم خود می خواهند در طول دوره ی مدیریت خویش، در جهت سازندگی و رشد و ارتقای فیزیکی منطقه ی خود تحرکی از خود بروز دهند. به همین دلیل، به تصور این که نامی از خویش به یادگار بگذارند، به سهم خواهی بودجه ای روی می آورند.
خرج کردن از کیسه ی ملت؛ به طور طبیعی عمده ی مراکز علمی، دانشگاهی، حوزوی و …، در بدو امر برای راه اندازی نیاز به حمایت های دولتی داشته اند. لیکن؛ به جای تلاش برای قطع وابستگی (که عمدتاً منافع آن بسیار زیاد است و در حوصله ی این بخش نمی گنجد)، حیات نباتی را برگزیده و کوچک ترین تحرکی از خویش در جهت استقلال مالی بروز نمی دهند.
ترک موازی کاری؛ مبحث موازی کاری یکی داستان است پر آب چشم که در تمامی ساختارهای کشور به وضوح قابل رؤیت است و تقریباً در سطح دنیا مختص کشور ماست. بی آن که طی عمر ۴۰ ساله ی انقلاب اسلامی، عایدی و یا خروجی خارق العاده و منحصر به فردی در مسیر رشد و تعالی جامعه ایفا کرده باشند. اصلاح ساختارهای موازی، حتی ممکن است به یک حرکت ساختارشکنانه نیاز داشته باشد و می بایست کاری کنیم که منافع کوتاه مدت و بعضاً تاریخ مصرف گذشته ی آن را، به منافع ملی ترجیح ندهیم.
امید آنکه در تخصیص منابع، نگاه کلان نگر و ملی بر منافع و دیدگاه های حزبی، منطقه ای و رشد ناپایدار غلبه یافته و آن گونه به بیت المال نظر بیافکنیم که مولایمان علی (ع) به آن می نگریست.
تا باد چنین بادا…
(فرهاد خوانساری)
Tuesday, 3 December , 2024